حسین بن خواجه شرف الدین عبدالحق ملقب به کمال الدین و متخلص به الهی. از اهل اردبیل است. در اوایل جوانی نزد سلطان حیدر صفوی بود و از طرف وی به شیراز و خراسان رفت. پیش جلال الدین دوانی و امیر غیاث الدین شیرازی و امیر جمال الدین عطأالله بن فضل الله تکمیل فضایل کرد و مدتی در هرات به ندیمی امیر علیشیر نوایی و شاهزاده غریب میرزا ولد سلطان حسین میرزا اختصاص یافت و پس از مرگ آن شاهزاده (902 هجری قمری) بسمت عراق و آذربایجان برگشت و در حظیرۀ مقدسۀ شیخ صفی بتدریس و تعلیم پرداخت و در شهور سنۀ 950 هجری قمری که عمرش بیش از هفتاد سال بوددرگذشت. در علوم عقلی و نقلی فرید عهد خود بود و میل زیادی بتصوف و عرفان داشت و اشعارش به اندازۀ دو هزار بیت تدوین شده است و بیشتر از سی جلد کتب و رسائل و فوائد و افادات و حواشی و تعلیقات به زبانهای پارسی، عربی و ترکی بقلم آورده، از جمله رسالۀ اثبات الواجب محقق دوانی، تهذیب الاصول علامه و اشکال التأسیس سمرقندی را شرح کرده و حواشی و تعلیقات بر هریک از شروح هدایه و مواقف و شروح شمسیه و مطالع، و شروح تذکره و چغمینی و رسالۀ بیست باب خواجه و تحریر اقلیدس نوشته است و مجموعۀ منهج الدعوات سیدبن طاوس رابفارسی ترجمه کرده و رساله ای بزبان فارسی در علم قیافه، و رساله ای بزبان ترکی در امامت دارد. زبدۀ تألیفاتش عبارت است از تاج المناقب فی فضائل الائمه، و منهج الفصاحه فی شرح نهج البلاغه که هر دو کتاب را بنام شاه اسماعیل اول مرقوم داشته است. قرآن مجید را بزبان فارسی و عربی تفسیر کرده، فارسی آن در چند مجلد تمام شده ولی عربی آن از سورۀ بقره تجاوز نکرده است. صاحب ریاض العلماء گوید: ’تفسیر سورۀ فاتحه و قسمتی از آیات سورۀ بقره را که تقریباً به اندازۀ ده هزار بیت بود و نیز شرح گلشن راز شبستری را که هر دوبخط خود وی نوشته شده بود در اردبیل دیدم’. وی از علامۀ دوانی اجازۀ روایت داشت. این اشعار از اوست: ای گشته ز ذات خود هویدا چون نور ذرات جهان ز نور تو یافت ظهور کنه تو ز دانش خردها مستور وجه تو ز ادراک نظرها همه دور. رفت جان من و رفتار تو از یاد نرفت شکل بالای تو از خاطر ناشاد نرفت بعد از این جامۀ جان چاک زنم در غم عشق سوز این سینه چو از ناله و فریاد نرفت. یافتم دل را در آن زلف از فروغ برق آه جز به آتش در شب تاریک نتوان برد راه. (از دانشمندان آذربایجان تألیف تربیت، به اختصار). و رجوع به همین کتاب و روضات الجنات ص 185 و تذکرۀ روز روشن صص 66-77 و الذریعه ذیل دیوان الهی و فرهنگ سخنوران و فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 129 و نیز رجوع به حسین اردبیلی در این لغت نامه شود از سخنوران قرن سیزدهم هجری متوفی 1296 هجری قمری اشعارش بزبان ترکی است. (حدیقه الشعراء، از دانشمندان آذربایجان). و رجوع به الذریعه ذیل دیوان حکیم الهی اردبیلی شود
حسین بن خواجه شرف الدین عبدالحق ملقب به کمال الدین و متخلص به الهی. از اهل اردبیل است. در اوایل جوانی نزد سلطان حیدر صفوی بود و از طرف وی به شیراز و خراسان رفت. پیش جلال الدین دوانی و امیر غیاث الدین شیرازی و امیر جمال الدین عطأالله بن فضل الله تکمیل فضایل کرد و مدتی در هرات به ندیمی امیر علیشیر نوایی و شاهزاده غریب میرزا ولد سلطان حسین میرزا اختصاص یافت و پس از مرگ آن شاهزاده (902 هجری قمری) بسمت عراق و آذربایجان برگشت و در حظیرۀ مقدسۀ شیخ صفی بتدریس و تعلیم پرداخت و در شهور سنۀ 950 هجری قمری که عمرش بیش از هفتاد سال بوددرگذشت. در علوم عقلی و نقلی فرید عهد خود بود و میل زیادی بتصوف و عرفان داشت و اشعارش به اندازۀ دو هزار بیت تدوین شده است و بیشتر از سی جلد کتب و رسائل و فوائد و افادات و حواشی و تعلیقات به زبانهای پارسی، عربی و ترکی بقلم آورده، از جمله رسالۀ اثبات الواجب محقق دوانی، تهذیب الاصول علامه و اشکال التأسیس سمرقندی را شرح کرده و حواشی و تعلیقات بر هریک از شروح هدایه و مواقف و شروح شمسیه و مطالع، و شروح تذکره و چغمینی و رسالۀ بیست باب خواجه و تحریر اقلیدس نوشته است و مجموعۀ منهج الدعوات سیدبن طاوس رابفارسی ترجمه کرده و رساله ای بزبان فارسی در علم قیافه، و رساله ای بزبان ترکی در امامت دارد. زبدۀ تألیفاتش عبارت است از تاج المناقب فی فضائل الائمه، و منهج الفصاحه فی شرح نهج البلاغه که هر دو کتاب را بنام شاه اسماعیل اول مرقوم داشته است. قرآن مجید را بزبان فارسی و عربی تفسیر کرده، فارسی آن در چند مجلد تمام شده ولی عربی آن از سورۀ بقره تجاوز نکرده است. صاحب ریاض العلماء گوید: ’تفسیر سورۀ فاتحه و قسمتی از آیات سورۀ بقره را که تقریباً به اندازۀ ده هزار بیت بود و نیز شرح گلشن راز شبستری را که هر دوبخط خود وی نوشته شده بود در اردبیل دیدم’. وی از علامۀ دوانی اجازۀ روایت داشت. این اشعار از اوست: ای گشته ز ذات خود هویدا چون نور ذرات جهان ز نور تو یافت ظهور کنه تو ز دانش خردها مستور وجه تو ز ادراک نظرها همه دور. رفت جان من و رفتار تو از یاد نرفت شکل بالای تو از خاطر ناشاد نرفت بعد از این جامۀ جان چاک زنم در غم عشق سوز این سینه چو از ناله و فریاد نرفت. یافتم دل را در آن زلف از فروغ برق آه جز به آتش در شب تاریک نتوان برد راه. (از دانشمندان آذربایجان تألیف تربیت، به اختصار). و رجوع به همین کتاب و روضات الجنات ص 185 و تذکرۀ روز روشن صص 66-77 و الذریعه ذیل دیوان الهی و فرهنگ سخنوران و فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 129 و نیز رجوع به حسین اردبیلی در این لغت نامه شود از سخنوران قرن سیزدهم هجری متوفی 1296 هجری قمری اشعارش بزبان ترکی است. (حدیقه الشعراء، از دانشمندان آذربایجان). و رجوع به الذریعه ذیل دیوان حکیم الهی اردبیلی شود
ابن محمد بن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و نحوی و اصولی و عالم فرائض بود. در سال 521 هجری قمری متولد شد. محل وفات او را به اختلاف در اشبیلیه و حلب یاد کرده اند. سال وفاتش نیز به اختلاف روایات در 603، 605، 606، 609و 610 هجری قمری ذکر شده است. او راست: 1- تنقیح الالباب فی شرح غوامض الکتاب، که شرح الکتاب سیبویه است، و نام آن در ایضاح المکنون به صورت ’مفتح الابواب فی شرح غوامض الکتاب’ آمده است. 2- شرح الجمل زجاجی. 3- کتابی در فرائض. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 221). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 123. الوافی صفدی ج 12 ص 179. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 433. التکملۀ ابن ابار ص 676. معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 75. نفخ الطیب مقری ج 2 ص 18. البدایۀ ابن کثیر ج 13 ص 53. الجامعالمختصر ابن ساعی ج 9 ص 306. فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 79. المختصر فی اخبارالبشر ابوالفداء ج 3 ص 121. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 257. بغیهالوعاه سیوطی ص 354. مرآهالجنان یافعی ج 4 ص 21. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 602. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 368 و ج 2 ص 528. روضات الجنات خوانساری ص 485. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 704. و رجوع به ابن خروف (ابوالحسن علی بن محمد...) شود ابن عبدالرحمان بن مهدی بن عمران اشبیلی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن اخضر. وی لغوی بود و در سال 514 هجری قمری در اشبیله درگذشت. او راست: 1- شرح الحماسه. 2- شرح شعر حبیب. (از معجم المؤلفین بنقل از بغیهالوعاه سیوطی ص 341) (اعلام زرکلی ج 5 ص 112) ابن مؤمن بن محمد بن علی حضرمی اشبیلی، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن عصفور و علی (ابن مؤمن بن...) شود
ابن محمد بن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و نحوی و اصولی و عالم فرائض بود. در سال 521 هجری قمری متولد شد. محل وفات او را به اختلاف در اشبیلیه و حلب یاد کرده اند. سال وفاتش نیز به اختلاف روایات در 603، 605، 606، 609و 610 هجری قمری ذکر شده است. او راست: 1- تنقیح الالباب فی شرح غوامض الکتاب، که شرح الکتاب سیبویه است، و نام آن در ایضاح المکنون به صورت ’مفتح الابواب فی شرح غوامض الکتاب’ آمده است. 2- شرح الجمل زجاجی. 3- کتابی در فرائض. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 221). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 123. الوافی صفدی ج 12 ص 179. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 433. التکملۀ ابن ابار ص 676. معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 75. نفخ الطیب مقری ج 2 ص 18. البدایۀ ابن کثیر ج 13 ص 53. الجامعالمختصر ابن ساعی ج 9 ص 306. فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 79. المختصر فی اخبارالبشر ابوالفداء ج 3 ص 121. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 257. بغیهالوعاه سیوطی ص 354. مرآهالجنان یافعی ج 4 ص 21. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 602. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 368 و ج 2 ص 528. روضات الجنات خوانساری ص 485. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 704. و رجوع به ابن خروف (ابوالحسن علی بن محمد...) شود ابن عبدالرحمان بن مهدی بن عمران اشبیلی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن اخضر. وی لغوی بود و در سال 514 هجری قمری در اشبیله درگذشت. او راست: 1- شرح الحماسه. 2- شرح شعر حبیب. (از معجم المؤلفین بنقل از بغیهالوعاه سیوطی ص 341) (اعلام زرکلی ج 5 ص 112) ابن مؤمن بن محمد بن علی حضرمی اشبیلی، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن عصفور و علی (ابن مؤمن بن...) شود
دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل که در 9هزارگزی باختر اردبیل و 4هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به تبریز واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 545 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل که در 9هزارگزی باختر اردبیل و 4هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به تبریز واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 545 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقب به بهاءالدین. نام وی در الوافی به صورت ’علی بن عیسی بن عیسی اربلی’ آمده است. وی ادیب، شاعر، نویسنده و مورخ بود. او راست: 1- رسالهالطیف فی الانشاء. 2- العشاق و خلوه المشتاق. 3- کشف الغمه فی معرفهالائمه، که در سال 687 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 4- المقامات الاربع. 5- نزههالاخیار فی ابتداء الدنیا و قدر القوی الجبار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 163). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 66. الوافی صفدی ج 12 ص 135. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1492. روضات الجنات خوانساری ص 396. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 180 و ج 2 ص 89. المخطوطات التاریخیۀ کورکیس عواد ص 69. تذکرهالمتبحرین ص 489. فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 314. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 714. و رجوع به ابوالحسن (علی بن عیسی اربلی) شود
ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقب به بهاءالدین. نام وی در الوافی به صورت ’علی بن عیسی بن عیسی اربلی’ آمده است. وی ادیب، شاعر، نویسنده و مورخ بود. او راست: 1- رسالهالطیف فی الانشاء. 2- العشاق و خلوه المشتاق. 3- کشف الغمه فی معرفهالائمه، که در سال 687 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 4- المقامات الاربع. 5- نزههالاخیار فی ابتداء الدنیا و قدر القوی الجبار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 163). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 66. الوافی صفدی ج 12 ص 135. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1492. روضات الجنات خوانساری ص 396. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 180 و ج 2 ص 89. المخطوطات التاریخیۀ کورکیس عواد ص 69. تذکرهالمتبحرین ص 489. فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 314. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 714. و رجوع به ابوالحسن (علی بن عیسی اربلی) شود