جدول جو
جدول جو

معنی علی اردبیلی - جستجوی لغت در جدول جو

علی اردبیلی
(عَ یِ اَ دَ)
ابن عبدالله بن ابی الحسن اردبیلی تبریزی شافعی، ملقّب به تاج الدین مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی تبریزی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ لا یِ اَ دَ)
حسین بن خواجه شرف الدین عبدالحق ملقب به کمال الدین و متخلص به الهی. از اهل اردبیل است. در اوایل جوانی نزد سلطان حیدر صفوی بود و از طرف وی به شیراز و خراسان رفت. پیش جلال الدین دوانی و امیر غیاث الدین شیرازی و امیر جمال الدین عطأالله بن فضل الله تکمیل فضایل کرد و مدتی در هرات به ندیمی امیر علیشیر نوایی و شاهزاده غریب میرزا ولد سلطان حسین میرزا اختصاص یافت و پس از مرگ آن شاهزاده (902 هجری قمری) بسمت عراق و آذربایجان برگشت و در حظیرۀ مقدسۀ شیخ صفی بتدریس و تعلیم پرداخت و در شهور سنۀ 950 هجری قمری که عمرش بیش از هفتاد سال بوددرگذشت. در علوم عقلی و نقلی فرید عهد خود بود و میل زیادی بتصوف و عرفان داشت و اشعارش به اندازۀ دو هزار بیت تدوین شده است و بیشتر از سی جلد کتب و رسائل و فوائد و افادات و حواشی و تعلیقات به زبانهای پارسی، عربی و ترکی بقلم آورده، از جمله رسالۀ اثبات الواجب محقق دوانی، تهذیب الاصول علامه و اشکال التأسیس سمرقندی را شرح کرده و حواشی و تعلیقات بر هریک از شروح هدایه و مواقف و شروح شمسیه و مطالع، و شروح تذکره و چغمینی و رسالۀ بیست باب خواجه و تحریر اقلیدس نوشته است و مجموعۀ منهج الدعوات سیدبن طاوس رابفارسی ترجمه کرده و رساله ای بزبان فارسی در علم قیافه، و رساله ای بزبان ترکی در امامت دارد. زبدۀ تألیفاتش عبارت است از تاج المناقب فی فضائل الائمه، و منهج الفصاحه فی شرح نهج البلاغه که هر دو کتاب را بنام شاه اسماعیل اول مرقوم داشته است. قرآن مجید را بزبان فارسی و عربی تفسیر کرده، فارسی آن در چند مجلد تمام شده ولی عربی آن از سورۀ بقره تجاوز نکرده است. صاحب ریاض العلماء گوید: ’تفسیر سورۀ فاتحه و قسمتی از آیات سورۀ بقره را که تقریباً به اندازۀ ده هزار بیت بود و نیز شرح گلشن راز شبستری را که هر دوبخط خود وی نوشته شده بود در اردبیل دیدم’. وی از علامۀ دوانی اجازۀ روایت داشت. این اشعار از اوست:
ای گشته ز ذات خود هویدا چون نور
ذرات جهان ز نور تو یافت ظهور
کنه تو ز دانش خردها مستور
وجه تو ز ادراک نظرها همه دور.
رفت جان من و رفتار تو از یاد نرفت
شکل بالای تو از خاطر ناشاد نرفت
بعد از این جامۀ جان چاک زنم در غم عشق
سوز این سینه چو از ناله و فریاد نرفت.
یافتم دل را در آن زلف از فروغ برق آه
جز به آتش در شب تاریک نتوان برد راه.
(از دانشمندان آذربایجان تألیف تربیت، به اختصار). و رجوع به همین کتاب و روضات الجنات ص 185 و تذکرۀ روز روشن صص 66-77 و الذریعه ذیل دیوان الهی و فرهنگ سخنوران و فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 129 و نیز رجوع به حسین اردبیلی در این لغت نامه شود
از سخنوران قرن سیزدهم هجری متوفی 1296 هجری قمری اشعارش بزبان ترکی است. (حدیقه الشعراء، از دانشمندان آذربایجان). و رجوع به الذریعه ذیل دیوان حکیم الهی اردبیلی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ)
ابن محمد بن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و نحوی و اصولی و عالم فرائض بود. در سال 521 هجری قمری متولد شد. محل وفات او را به اختلاف در اشبیلیه و حلب یاد کرده اند. سال وفاتش نیز به اختلاف روایات در 603، 605، 606، 609و 610 هجری قمری ذکر شده است. او راست: 1- تنقیح الالباب فی شرح غوامض الکتاب، که شرح الکتاب سیبویه است، و نام آن در ایضاح المکنون به صورت ’مفتح الابواب فی شرح غوامض الکتاب’ آمده است. 2- شرح الجمل زجاجی. 3- کتابی در فرائض. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 221). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 123. الوافی صفدی ج 12 ص 179. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 433. التکملۀ ابن ابار ص 676. معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 75. نفخ الطیب مقری ج 2 ص 18. البدایۀ ابن کثیر ج 13 ص 53. الجامعالمختصر ابن ساعی ج 9 ص 306. فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 79. المختصر فی اخبارالبشر ابوالفداء ج 3 ص 121. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 257. بغیهالوعاه سیوطی ص 354. مرآهالجنان یافعی ج 4 ص 21. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 602. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 368 و ج 2 ص 528. روضات الجنات خوانساری ص 485. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 704. و رجوع به ابن خروف (ابوالحسن علی بن محمد...) شود
ابن عبدالرحمان بن مهدی بن عمران اشبیلی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن اخضر. وی لغوی بود و در سال 514 هجری قمری در اشبیله درگذشت. او راست: 1- شرح الحماسه. 2- شرح شعر حبیب. (از معجم المؤلفین بنقل از بغیهالوعاه سیوطی ص 341) (اعلام زرکلی ج 5 ص 112)
ابن مؤمن بن محمد بن علی حضرمی اشبیلی، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن عصفور و علی (ابن مؤمن بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل که در 9هزارگزی باختر اردبیل و 4هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به تبریز واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 545 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ بِ)
ابن عیسی بن ابی الفتح اربلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقب به بهاءالدین. نام وی در الوافی به صورت ’علی بن عیسی بن عیسی اربلی’ آمده است. وی ادیب، شاعر، نویسنده و مورخ بود. او راست: 1- رسالهالطیف فی الانشاء. 2- العشاق و خلوه المشتاق. 3- کشف الغمه فی معرفهالائمه، که در سال 687 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 4- المقامات الاربع. 5- نزههالاخیار فی ابتداء الدنیا و قدر القوی الجبار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 163). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 66. الوافی صفدی ج 12 ص 135. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1492. روضات الجنات خوانساری ص 396. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 180 و ج 2 ص 89. المخطوطات التاریخیۀ کورکیس عواد ص 69. تذکرهالمتبحرین ص 489. فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 314. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 714. و رجوع به ابوالحسن (علی بن عیسی اربلی) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن عبدالله بن حسین بن ابی بکر اردبیلی تبریزی شافعی، ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی تبریزی (ابن عبدالله بن ابی الحسن...) شود
لغت نامه دهخدا